روابط عمومی پاییز 91 عسلویه این وبلاگ توسط دانشجویان ترم پاییز 91 جامع علمی کاربردی عسلویه ایجاد گردیده روزنامه نگار خلاقی از کنار او می گذشت نگاهی به او انداخت.فقط چند سکه در داخل کلاه بود. او چند سکه داخل کلاه انداخت وبدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت و آن را برگرداندو اعلان دیگری روی آن نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و آنجا را ترک کرد. عصر آن روز روزنامه نگار به آن محل برگشت و متوجه شد کلاه مرد پر از سکه و اسکناس شده است . مرد کور از صدای قدمهای او روزنامه نگار را شناخت . و خواست اگر او همان کسی است تابلو را نوشته بگویدکه برو روی آن چه نوشته است:روزنامه نگار جواب داد : چیز خاص و مهمی نبود من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم لبخندی زد و به راه خود ادامه داد.مرد کور هیچ وقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده می شد: امروز بهار است ولی من نمیتوانم آنرا ببینم... وقتی کارتان را نمی توانید پیش ببرید استراتژی خود راتغییر بدهید خواهید دید بهترین ها ممکن خواهد شد باور داشته باشید هر تغییر بهترین چیز برای زندگی است. حتی برای کوچکترین اعمالتان از دل وفکر و هوش وروحتان مایه بگذارید این رمز موفقیت است ... حالا لبخند بزنید نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب پيوندها ![]() ![]() ![]()
![]()
|
|||||||||||||||||
![]() |